مامان شش دانگ
امیر عباس با اومدنش خوف و رجا رو به شکل تمام و کمال به زندگیمون تزریق کرد. ولش کن نمی خوام اون روزا و اون گریه ها و نگرانی ها رو دوباره با خودم مرور کنم.
امیر عباسم شیرین ... دلچسب... ناز ... مهربون و همه چی تمومه .... محمد علی دوستش داره و ارتباط خوبی باهاش برقرار کرده با هم حرف می زنن و می خندن محمد علی با اصطلاحات من در آوردی کلی ما رو می خندونه هر کدوممون یه لقبی داریم ... من : مامان جی می امیر عباس : موچول قربون صدقه امیر عباس که می ره ، میگه : امیر عباس مامان فدات. برام خوشاینده و می خندم. چند روز پیش دیدم آقای پدر هم می فرمایند امیر عباس مامان فدات. انگار جزو موظفی های من شده قربون این دوتا پسر گب گلی برم. محمدعلی : هزار تا لقب و عنوان داره جونی مونی مم از لقبای امیر عباسه فقط واسه بابایی چیزی نساخته ... یه کمی کارهاش رو خودش انجام نمی ده یا با بی میلی انجام می ده منم بهش سخت نمیگیرم .. یادم باشه عکساشونو بذارم تو صفحه شون.
خدا مواظب بجه ها باش.